بدون عنوان
امروز با کلی نا امیدی رفتم که ازمایش بدم تو راه گیج بودم نمیدونستم باید چیکار کنم اول کجا برم پیش کدوم دکتر برم؟؟؟ با خودم گفتم بابا بی بی که منفی شده منم که مطمینم مامان نشدم پس بذار برم دارو خونه و قرص پرژسترون بگیرم . بعد باز دوباره دلم نیومد و گفتم شاید تو اوج نا امیدی خدا در رحمتش رو روم باز کنه و جواب ازم مثبت شه . این شد که رفتم همون ازمایشگاه همیشگی . منشی ازمایشگاه دیگه منو میشناسه با دیدن من گفت از بتا داری دوباره منم گفتم اره خلاصه رفتم تو اتاق و ازم خون گرفتن . یه حس بدی داشتم انگار از رو اجبار داشتم خون میدادم . یادش بخیر اولین بار که اومدم برای از بتا چقدر ذوق داشتم فکر میکردم الان نی نی تو دلم داره شلنگ و تخته می...